JUST FOR YOU
برای آنان که می اندیشند
یکی رادوست دارم
ولی افسوس اوهرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند ازنگاه من
که اورادوست میدارم
ولی افسوس اوهرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست میدارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسانو گو
تو رامن دوست میدارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابرسیه آمد که روی ماهتابان را بپوشانید
صبا را دیدموگفتم صبا دستم به دامانت
بگوازمن به دلدارم تورامن دوست میدارم
ولی افسوس وصد افسوس
زابرتیره برقی جست
که قاصد رامیان ره بسوزانید
کنون وامانده ازهرجا
دگربا خودکنم نجوا
یکی رادوست میدارم
ولی افسوس اوهرگزنمیداند
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 6 / 2 / 1392برچسب:, ساعت
14:21 توسط sara & sahar| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |